کد خبر : 147
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۲

داستان دومان سهند، مالک چند روزنامه که روزی فقط روزنامه نگار بود(قسمت دوم)

در حال خواندن زندگینامه شخصی به نام دومان سهند هستید. این یک داستان واقعیست، این نوشته قسمت دوم از چهار قسمت زندگینامه دومان سهند است، در پایان صفحه لینک کامل ۴ قسمت موجود است.

زندگی نامه دومان سهند

طی یکی از سالها که همچنان به دکه بینی و خرید روزنامه‌ها ادامه می‌دادم و تو بیست سالگیم علاقه ام به روزنامه‌نگاری اقتصادی زیاد شد و خرید روزنامه های اقتصادی رو به دیگر روزنامه ها ترجیح می دادم.

یکی از سالها که بیکار بودم, تو نیازمندیهای روزنامه دنبال کار میگشتم به یه آگهی استخدام توی مجله گردشگری برخوردم و رفتم مصاحبه و دعوت به کار شدم .بعد از آغاز کار تواین مجله فهمیدم چه خوب که توی نشریه حرفه‌ای مشغول به کار نشدم .

بعد از دو سال از اون مجله با یکی از همکارهای آنجا به یه روزنامه سیاسی باسابقه رفتیم و من تو بخش اقتصاد اون روزنامه مشغول به کار شدم .

چون نیروی مازاد آن روزنامه محسوب می‌شدم راضی شدم حقوق نگیرم و مجانی کار کنم. معاون سردبیر اون روزنامه, حوزه اصلیش اقتصادی بود و هم خیلی از اصول روزنامه نگاری اقتصادی را بهم یاد داد؛ هم بهم پروبال داد و چندتا گزارش مهم نوشتم.

با اینکه تجربه کمی تو ژورنالیسم داشتم, به دلیل سالها مطالعه نشریات, با اکثر روزنامه نگارها و کارهاشون آشنا بودم و همین شبکه سازی و ارتباط را که ,اصل اولیه روزنامه‌نگاری بود را راحت پشت سر گذاشتم .

من دومان سهند بعد از دو سال از اون مجله با یکی از همکارهای آنجا به یه روزنامه سیاسی باسابقه رفتیم و من تو بخش اقتصاد اون روزنامه مشغول به کار شدم

اما اتفاق مهم تو دوران روزنامه نگاری من وقتی افتاد که یک روز سردبیر همون روزنامه که سالها پیش چند ساعت با آرزوی کار در اون, جلوی ساختمانش به سردرش زل می زدم, بهم زنگ زد .باورم نمیشد ! اونقدر خوشحال بودم که بدون پرس و جو به تحریریه روزنامه و دیدار سردبیر رفتم ولی بعد از صحبت با سردبیر , انگار آب یخ روم ریختن . اون منو برای گروه دیپلماسی می‌خواست ومن نه علاقه و نه تجربه داشتم؛ ولی با این وجود با دبیر گروه بین الملل صحبت اولیه کردم و اولین دستور کاری را دریافت کردم .

یک ستون کوتاه راجع به دیدار وزیر خارجه و یکی از مسئولان خارجی بود؛ با اینکه کوتاه بود, ساعت‌ها روش وقت گذاشتم و تحویل دبیر سرویس دادم و برای چاپ فرستاده شد. اولین نوشته من تو روزنامه دلخواهم در حوزه دیپلماسی منتشر شد. دبیر سرویس ازم خواست مدتی آزمایشی تو این حوزه کار کنم و بعدش تصمیم بگیرم؛ ولی من با اصرار به سردبیر گفتم؛ حوزه من اقتصاد است و به همین خاطر یه مدتی تا سردبیر تصمیم بگیره منتظر بودم ولی ظاهراً همای سعادت دوروبرم به پرواز در آمده بود؛ یکی از خبرنگاران سرویس اقتصادی اخراج شد و سردبیر برای کارتو اون حوزه من را دعوت به کار کرد .
این قسمت دوم داستان از روزنامه نگاری تا مالک رسانه شدن من ” دومان سهند ” است.

داستان فوق، در چند پست سریالی منتشر شده است و میتوانید برای مطالعه ادامه داستان روی لینک زیر کلیک کنید.

داستان دومان سهند، مالک چند روزنامه که روزی فقط روزنامه نگار بود(قسمت سوم)

همه نوشته های دومان سهند

با کلیک روی برچسب همه نوشته های دومان سهند، میتوانید به همه مطالب و یادداشت های ایشان دسترسی داشته باشید.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 3 در انتظار بررسی : 2 انتشار یافته : ۱
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.